آخرین مطالب وبلاگ
با ظهور مهدی صاحب زمان مطلب ارسالی از فرخ لقا فتحی
با ظهور مهدی صاحب الزمان ع انتظار عاشقانش به سر می رسد.
با ظهور مهدی صاحب الزمان ع گناهکاران پشتشان به لرزه در می آید
با ظهور مهدی صاحب الزمان ع گناهکاران از زمین خدا محو می شود.
با ظهور مهدی صاحب الزمان ع زمین خدا پر از عدل و داد می شود
با ظهور مهدی صاحب الزمان شیطان هرگز نمی تواند کسی را گول زند
با ظهور مهدی صاحب الزمان ع مسجد جمکران نور باران می شود.
موضوعات مرتبط: اشعار مهدوی ، ،
برچسبها:
اگر آقا بیاید ....... مطلب ارسالی از دختر تارنج
فرض کن حضرت مهدی به تو ظاهر گردد .....
ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی ؟؟؟؟؟
باطنت هست پسندیده ی صاحب نظری ؟؟؟؟؟؟
خانه ات هست لایق او که مهمان گردد ؟؟؟؟؟؟؟
لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری؟؟؟؟؟؟؟
پول بی شبه و سالم ز همه دارییت
داری انقدر که هدیه برایش بخری ؟؟؟؟؟؟
حاظری گوشی همراه تو را چک بکند ؟؟؟؟؟؟
با چنین شرط که در حافظه دستی نبری؟؟؟؟؟
واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران ؟؟؟؟؟؟؟
میتوان گفت تو را شیعه اثنی اشعری؟؟؟؟؟؟؟
موضوعات مرتبط: اشعار مهدوی ، ،
برچسبها:
غربت آقا...
از حسین مظلوم تر آقای هم عصر شماست العجل هاتان دروغ و کوفه هم شهر شماست
گوشتان «هل من معین» صاحبش(عج) را کر شده؟ خب دلیلش لقمه های همچنان زهر شماست
ماجراهای حسین تنها برای گریه نیست عبرتی تلخ است و اکنون این زمان بهر شماست
خون اصغر، دست سقا، رنج های زینبی قیمتی حد هدایت دارد و نذر شماست
بر قدم هایت نظر کن در کدامین لشکری با ولایت همرهی یا قسمتش قهر شماست؟
بی تعارف بی ولایت یا حسین گفتن جفاست مسلِم مهدی خود بشناس هم عصر شماست
موضوعات مرتبط: اشعار مهدوی ، ،
برچسبها:
عمر مطلب ارسالی از امیررضا
عمری است که در سوز غم فاطمه هستی
دلسوخته ی عمر کم فاطمه هستی
من مطمئنم روز ظهورت اول
در فکر بنای حرم فاطمه هستی
موضوعات مرتبط: اشعار مهدوی ، ،
برچسبها:
خالق عشق مطلب ارسالی از امیررضا
خدا خالق عشقه
محمد گل عشقه
علی مظهر عشقه
زهرا وجود عشقه
حسن نماد عشقه
حسین سالار عشقه
عباس ساقی عشقه
زینب شاهدعشقه
سجاد راوی عشقه
باقر کلام عشقه
صادق احیای عشقه
کاظم صابرعشقه
رضا ضامن عشقه
تقی جمال عشقه
نقی پاکی عشقه
حسن بقای عشقه
مهدی قیام عشقه
موضوعات مرتبط: اشعار مهدوی ، ،
برچسبها:
میرسد روزی که بی چون و چرا می بینمت مطلب ارسالی از امیررضا
میرسد روزی که بی چون و چرا می بینمت
میرسد روزی که ای شاه وفا می بینمت
عامل وصل من و تو ذوق بارانی بود
میرسد روزی که با حال بکا می بینمت
میرسد روزی که تکیه میدهی بر کعبه و
در کنار خانه ی امن خدا می بینمت
من امید وصل دیدار تو را دادم به دل
یوسف گمگشته ی خیرالنسا می بینمت
یابن طاها یابن یاسین یابن طور آقای من
شاه دین حبل المتین کهف الوری می بینمت
امپراطور زمین و آسمان بالانشین
در کنار سفره ی بیچاره ها می بینمت
در میان خلق و خوی آدمی شایسته ی
مهربانی های قلب مصطفی می بینمت*
در تقاص ضورت نیلی زهرای بتول
منتقم با ذوالفقار مرتضی می بینمت
تو کریم بن کریم بن کریم بن کریم
من غریب همچون امام مجتبی می بینمت
ای تک و تنهای عالم ای حسین عصر ما
وارث شاه مرمل بالدما می بینمت
سجده های ناب طولانی برایت ارثیه ست
من تو را سجاد بر سجاده ها می بینمت
حجت اللهی و بس علم لدنی نزد توست
باقرالعلم بدون انتها می بینمت
مکتب شیعه نشان بیرقش دست شما
صادقی و صادق آل عبا می بینمت
کظم غیظ آدابی از رفتار هر روزت بود
بامرام و بامروت با صفا می بینمت
فانی فاللهی و بی مثل و مانند و بدیل
در مقام بندگی آقا رضا می بینمت
دست خالی آمدم ردم نکردی یا جواد
شاه جود و بخشش و اهل سخا می بینمت
گوشه چشمی کن شبی تاکه مسلمانم کنی
هادی بیگانگان و رهنما می بینمت
العجل الساعه و الغوث یابن العسگری
منجی زندانی دام بلا می بینمت
وعده ای داده ای و میدانم هرجا میشود
ذکر وخیر ساقی لب تشنه ها می بینمت
ماه پیروزی خون بر تیغ و تیر و نیزه ها
غرق حزن و ماتم و شور ونوا می بینمت
بانی غم های عاشورایی شیب الخضیب
هر شب ماه عزا در روضه ها می بینمت
پابه پای عمه جانت آمدی تا نینوا
زائر سرهای روی نیزه ها می بینمت
کودکی وصل فراق یار یادم داده است
بر دلم افتاده امشب یا اَبا می بینمت
کار و باری با من عاصی نداری نازنین ؟
اربعین صحن و سرای کریلا می بینمت
این شب جمعه بیا باهم عزاداری کنیم
یا لثارات الحسین ، ایوان طلا می بینمت
موضوعات مرتبط: اشعار مهدوی ، ،
برچسبها:
زمانه مطلب ارسالی از امیررضا
ای اف به این زمانه و ای اف به روزگار
تا کی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار
تقویمها نبود تو را ناله میکنند
در سالهای ساکت و بی روح و مرگبار
تقویم ، بی تو هر چه که باشد قشنگ نیست
فرقی نمیکند چه زمستان و چه بهار
حتی تمام فلسفه ها بی تو مبهم اند
مرزی نمانده بین جهان ، جبر ، اختیار
دنیا پر است از همه چیزهای شوم
از هر چه اتفاق عبث ، تلخ ، ناگوار
از زندگی به شیوه حیوان ولی مدرن
یعنی که : کار ، پول ، هوس ، کار ، کار ، کار ...
موضوعات مرتبط: اشعار مهدوی ، ،
برچسبها:
ساعت عمر من مطلب ارسالی از امیررضا
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
مانند مرده ای متحرک شدم بیا
بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت
می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت
دنیا که هیچ,جرعه ی آبی که خورده ام
از راه حلق تشنه ی من مثل سم گذشت
بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم
از خیر شعر گفتن,حتی قلم گذشت
تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده,که این جمعه هم گذشت...
مولا شمار درد دلم بی نهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت
***
حالا برای لحظه ای آرام می شوم
ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت
موضوعات مرتبط: اشعار مهدوی ، ،
برچسبها:
میرسد روزی که بی چون و چرا می بینمت مطلب ارسالی از امیررضا
میرسد روزی که بی چون و چرا می بینمت
میرسد روزی که ای شاه وفا می بینمت
عامل وصل من و تو ذوق بارانی بود
میرسد روزی که با حال بکا می بینمت
میرسد روزی که تکیه میدهی بر کعبه و
در کنار خانه ی امن خدا می بینمت
من امید وصل دیدار تو را دادم به دل
یوسف گمگشته ی خیرالنسا می بینمت
یابن طاها یابن یاسین یابن طور آقای من
شاه دین حبل المتین کهف الوری می بینمت
امپراطور زمین و آسمان بالانشین
در کنار سفره ی بیچاره ها می بینمت
در میان خلق و خوی آدمی شایسته ی
مهربانی های قلب مصطفی می بینمت*
در تقاص ضورت نیلی زهرای بتول
منتقم با ذوالفقار مرتضی می بینمت
تو کریم بن کریم بن کریم بن کریم
من غریب همچون امام مجتبی می بینمت
ای تک و تنهای عالم ای حسین عصر ما
وارث شاه مرمل بالدما می بینمت
سجده های ناب طولانی برایت ارثیه ست
من تو را سجاد بر سجاده ها می بینمت
حجت اللهی و بس علم لدنی نزد توست
باقرالعلم بدون انتها می بینمت
مکتب شیعه نشان بیرقش دست شما
صادقی و صادق آل عبا می بینمت
کظم غیظ آدابی از رفتار هر روزت بود
بامرام و بامروت با صفا می بینمت
فانی فاللهی و بی مثل و مانند و بدیل
در مقام بندگی آقا رضا می بینمت
دست خالی آمدم ردم نکردی یا جواد
شاه جود و بخشش و اهل سخا می بینمت
گوشه چشمی کن شبی تاکه مسلمانم کنی
هادی بیگانگان و رهنما می بینمت
العجل الساعه و الغوث یابن العسگری
منجی زندانی دام بلا می بینمت
وعده ای داده ای و میدانم هرجا میشود
ذکر وخیر ساقی لب تشنه ها می بینمت
ماه پیروزی خون بر تیغ و تیر و نیزه ها
غرق حزن و ماتم و شور ونوا می بینمت
بانی غم های عاشورایی شیب الخضیب
هر شب ماه عزا در روضه ها می بینمت
پابه پای عمه جانت آمدی تا نینوا
زائر سرهای روی نیزه ها می بینمت
کودکی وصل فراق یار یادم داده است
بر دلم افتاده امشب یا اَبا می بینمت
کار و باری با من عاصی نداری نازنین ؟
اربعین صحن و سرای کریلا می بینمت
این شب جمعه بیا باهم عزاداری کنیم
یا لثارات الحسین ، ایوان طلا می بینمت
موضوعات مرتبط: اشعار مهدوی ، ،
برچسبها:
دروغ مطلب ارسالی از امیررضا
فریب ما مخور آقا دروغ می گوییـــــــــــــــم
به جـان حضرت زهرا (س) دروغ می گوییــم
چه ناله ای چه فراقـــی چه درد هجـــــــــــرانی
نیا نیا گل طــــــــــاهــــــــــا دروغ می گوییـــــــــم
تمام چشـــــــــم براهی و انتظـــــــــــــــــــار و فراق
و ندبـــــــه های فـــــــــــــــــــــرج را دروغ می گوییـــم
دلی که مامن دنیــــــــــاست جـــــــــــــای مولـا نیست
اسیــــــــر شـهــــــــــــــــــــــــوت دنیــــا دروغ می گوییـــم
زبان سخن ز تو گوید ولـی بــــــــــــــــــــــــــرای مقــــــــام
به پیش چـشم خـــــــــــــــدا هم دروغ می گوییـــــــــم
کدام نالـــــه غـربــــــــت کــــــــدام درد فــــــــــــــراق
قســـم بــــه ام ابیــــــــها دروغ می گوییـــــــــم
خلاصه ای گل نرگس کسی به فکرتو نیست
و مـا به وسعت دریا دروغ می گوییــــــــم
مرا ببخش عـــــزیزم که باز می گویم
نیا نیا گل طاها دروغ می گوییـم
موضوعات مرتبط: اشعار مهدوی ، ،
برچسبها: